سلام... 

سلامي به گرمی خاطرات دیروز

سلام به روی ماه همه گلهای تو گلدون

هر جا هستید الهی که با شوری اشکهاتون پژمرده نباشید. 

من به یادتونم، هرچند که خودم مدتهاست، که از یادها رفته ام. 

بهاره، ليلي،نفس، هومن،شیدا، آرزو،نازنین، یگانه، فامی،دلار ام،  کامران، بهار،  و... 

به یادتونم 

امروز بعد از مدتها برگشتم که از تو بنویسم... 

نمی دانم که مرا چگونه برایت تصویر کردن که ترجیح دادی 

بر روی تمام خاطراتم چشم ببندی... 

تو چشمات رو ببند ولی من هنوز هم با چشم های باز، هر شب تو 

را در خوابهایم می بینم. 

هر جا که هستی از خدا می خواهم که خوشبخت باشی‌

سلام به روی ماه همه تون

راستش ..نوشتن این مطالب برام خیلی سخته

اما باید بهتون بگم که ...

اره حقیقت داره ... چت روم بسته شد.

چند روزیه که خبر داریم که قراره بسته بشه ولی

راسیتش خدا حافظی ازتون برامون سخت بود،هم برا من و هم برا هومن

یاد همه خاطراتش بخیر، خیلی زود گذشت

بچه ها بخدا تو تمام چت روم ها، بچه هایی به گلی شما ندیدم و

تو تمام عمرم دوستایی به خوبی شما نداشتم.

خیلی دلم براتون تنگ میشه

اگه کاری داشتید، برام همینجا نظر بذارید حتما می خونم و بهتون جواب می دم.

هر جا که می رید مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.

در ضمن من و هومن رو حلال کنید،

اما حکمت خدا رو ببینید، شاید قسمت این بوده که روزی که میرم، روزی باشه که شما ازم بی خبرید.

خدا نگهدارتون

این روزها با خودمم غریبه شدم
دلم نمی خواد حرفاشو به خودمم بگه
این همون حسیه که می گن کلافه م و خودمم نمی دونم چرا؟

شب و روز در پی احساس غریبیم که خودمم توش موندم

نمی دونم چیه ؟؟؟

یه حس شور و شیرین

یه حس دلهره و خوشحالی

ترس و امید....

می خواهم از تو بنویسم..

اینبار متفاوت تر از همیشه

می خوام احساسمو نقاشی کنم..

تو اونقد زیبایی که توانایی کشیدنتو ندارم..

تو رو بهترین نقاش کشیده من فقط میگم..

خدایا چه هنرمندانه آفریدیش و چه مهربانانه بهش احساس دادی..

خدایا به عظمتت قسم که حفظش کن و رحمت قسم که شادش نگه دار

دل ما رو به دیدار هم زیر سایه خودت شاد گردان

آمــیـــــــــــــــــــــن

بعضی وقتها دوس دارم که باور کنم..

 احساس دوست داشتنت را ...

الان از همون لحظــــه هاس..

باز تو نیامدی و من ...

     امروز عشق را تفسیر کردم

                  انتظار و انتظار و انتظار

صداکن مرا. ..

صدای تو خوب است...

 صدای تو سبزینه ان گیاه عجیبی است، 

که در انتهای صمیمیت حزن می روید. ..

در ابعاد این عصر خاموش... 

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم...

 بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

 وتنهایی من شبیخون حجم تورا پیش بینی نمی کرد. ..

وخاصیت عشق این است...

سهراب سپهری(با تشکر از هیوا)

برای تسکین هر دردی بی حسی می زنن

                  لا مروت این درده که قلبو بی حس می کنه

آسمان دلم...

مثل هوای شهرمان بارانیست...

دل من خون می گرید و

آسمان ...

از خجالت عرق شرم می ریزد ...

عجب سخته دلدادگی و ...

و چه سخت تر دل سپردن...

امان ...

امان از دل کندن ها ....

چشمانم را به پای انتظار تو دادم

قلبم را به دریای خاطراتت سپردم..

پای ماندنم، بی تو حس نماندن دارد...

همه چیزم را گرفتی ...

برگرد و حس نبودنت را هم از من بگیر.

فکر می کردم عشق یعنی کنار هم بودن با تمام وجود...

اما  زمانه یادم داد ...

عشق یعنی ماندن با تمام وجود پای ذره ذره فنا شدنت..

عشق یعنی ماندن بعد رفتنش، کنار تمام خاطراتش ...

عشق یعنی ماندن کنار حسرت نبودنش ...

عشق یعنی همزاد غم شدن...

باز باران با ترانه...  باز ماندن، بی بهانه ...

باز اشکها، دانه دانه...  می چکد تا روی شانه...

 باز ماندن کنج خانه ...   دلخوشیِ کودکانه ...

 یادم آرد رنج هایم ...  غمها و دردهایم ...

 حسرت یک عمر ننگین ...   حس عصرهای غمگین ...

 تلخی هر روز شیرین ...   باز نفس های سنگین...

 تکرار هر صبح عصرین ...    تکرار هر صبح عصرین ...

نبودی که ببینی گل های امید دل من چگونه خشکید...

آخه اینجا بدون خورشید مهرت...

هر شب ابرهای چشمم...

شوره بارانیست ..

وقتی در مورد عشق ازت پرسیدم...

اولین جمله ای که ازت شنیدم ...

گفتی ...

"به خدا جز تو کسی رو ندارم"،

حالا می خوای بری ؟!...

برو ...

ولی بشنو اولین و آخرین حرفمو ...

"به خدا جز تو کسی رو ندارم"

من فریاد بی کسی را 

مدتهاست ...

تو کوچه بن بست گلوی بغض گرفته ام..

زیر باران اشکهایم.. 

درست کنار نبودن هایت 

سر داده ام..